رابطه واسوس فکری با اضطراب

 وسواس فکری و  اضطراب  

 

 

اگر تا به حال فکری داشته‌اید که نتوانسته‌اید آن را از ذهنتان بیرون کنید، تا اندازه‌ای از تجربه وسواس فکری آگاهید.

_   وسواس فکری 


فکر، تکانه یا تصور سمج و مزاحم، مسایلی هستند که افراد مبتلا به وسواس فکری با آن در گیرند و می‌دانند که این شناخت‌ها، درون فرآیندهای فکر آشفته خودشان ایجاد می‌شوند. 

آنها ناامیدانه سعی می‌کنند این افکار مزاحم را نادیده بگیرند یا متوقف کنند و در برخی موارد می‌کوشند با انجام دادن کاری یا فکر کردن به چیزی دیگر، آن را خنثی کنند.

برای اینکه فکر وسواسی را درک کنید به زمانی فکر کنید که با فرد مهمی در زندگی‌تان جرو بحث کرده‌‌اید و برای مدت چند ساعت یا چند روز بعد از آن، این جر و بحث را در ذهن خود مرور کرده‌ا‌ید. 

_  تفکرات وسواس فکری عبارتند از:


شمارش ذهنی اعداد، دعا خواندن یا تکرار ذهنی کلمات و عبارات معین، تجسم تصاویر دیداری معین و مطالب ذهنی.

دیگر اختلال اساسی بعضی بیماران، نشخوارهای فکری است که ممکن است نوعی رفتار وسواسی باشد که در پاسخ به وسواس به وجود می‌آ‌ید. در این قبیل موارد، فرد گرفتار تفکر دور و دراز غیر خلاق در باره موضوع معینی می‌شود. موضوع این تفکرات ممکن است جنبه فردی و شخصی داشته یا دارای ماهیت مذهبی و فلسفی باشد.

بیشتر افراد مبتلا به وسواس فکری با وسواس عملی هم دست به گریبانند. وسواس عملی، رفتار تکراری و ظاهرا هدفمندی است که در پاسخ به تمایلات غیرقابل‌کنترل یا بر اساس یک رشته مقررات تشریفاتی یا قالبی انجام می‌شود.

ترکیب این دو وسواس، اختلالی را ایجاد می‌کند به نام اختلال وسواس فکری و عملی که فرد به خاطر وجود فکرهای مزاحم که باعث اضطرابش می‌شود، دست به اعمال جبرانی‌ای می‌زند تا آنها را خنثی کند که متاسفانه این اعمال وقت‌گیر، غیرمنطقی و پریشان‌کننده هستند و فرد نومیدانه آرزوی متوقف‌کردن آنها را دارد.

این اختلال‌ها می‌تواند شامل نگرانی‌هایی از آلودگی مانند میکروب‌ها، تردید در مورد روشن گذاشتن گاز یا پرخاشگری مانند صدمه‌زدن به دیگران باشد.

حتما متوجه شده‌‌اید که وسواس عملی بیشتر با وسواس فکری مرتبط با آن همراه است.

_ وسواس شستن دست 


خیلی از مواقع، وسواس فکری می‌تواند با کمال‌گرایی اشتباه گرفته ‌شود، ولی یکی از تفاوت‌های مهم این دو در این است که فرد وسواسی معمولا درگیر موضوع‌های پیش‌پا افتاده‌ای است که خیلی به پیشرفت در زندگی مربوط نمی‌شود، ولی فرد کمال‌گرا به دنبال پیشرفت در زندگی شخصی، تحصیلی و شغلی‌اش است؛ البته اگر بتواند با واقعیت منطبق باشد و فرد از استاندارد‌های خشک و انعطاف‌ناپذیر مبری باشد.

یکی از دلایل مهم این اختلال، یادگیری مشاهده‌ای است، یعنی والدینی که خودشان از این مشکل رنج می‌برند، بدون شک فرزندان وسواسی خواهند داشت.

دلیل دیگر ماندگاری این اختلال، روبرو نشدن این افراد با موقعیت‌هایی است که در آن دچار اضطراب می‌شوند و با انجام رفتار‌هایی سعی در فرار از آن موقعیت دارند، در حالی که ماندن در آن موقعیت به بهبود آنها در طولانی‌مدت کمک خواهد کرد.

در حقیقت اضطرابی که آنها دارند یک اضطراب غیرواقعی است که فقط گذر زمان و دیدن اینکه مثلا ماندن در یک مکان عمومی مانند سینما و بیرون آمدن از آنجا بدون اینکه لباس‌هایمان را در منزل بشوییم و در آن هفته بیمار نشویم، می‌تواند این اطمینان را در فرد ایجاد کند که تخمین او از موضوع اضطراب‌برانگیز واقعی نبوده است.

مشغولیت ذهنی مساله دیگری است که ممکن است با وسواس اشتباه گرفته شود. چنین چیزی گاهی اوقات سراغ هر فردی می‌آید ولی تفاوت آن با وسواس این است که زمانی كه می‌خواهیم از شر آن خلاص شویم، می‌توانیم، اما وسواس این ویژگی را ندارد.

_  درمان چیست؟


بیماری وسواس بیماری پیچیده و ناتوان‌کننده‌ای است که متاسفانه می‌تواند در بسیاری از موارد در صورت عدم دریافت درمان حرفه‌ای، سیر صعودی داشته باشد و تبدیل به یک بیماری مزمن شود.

درمان این بیماری از طریق دو درمان همزمان یعنی دارودرمانی و روان‌درمانی که به ترتیب به‌وسیله یک روان‌پزشک و یک روان‌شناس صورت می‌گیرد، میسر است.

همچنین همکاری اعضای خانواده فرد در انجام تکالیف درمانی او بسیار ضروری است.



/div

کنار امدن با غم و غصه در زندگی

راههای موثر برای کنار امدن با غم و غصه در زندگی


 

تا حالا نشده کسی برای کنار آمدن با شادی و خوشبختی مشکل داشته باشد. وقتی شادی و لذت وارد زندگی ما می شود، ما آزادانه آن را تجربه می کنیم، اما وقتی غصه و ناراحتی به سراغمان بیاید، معمولاً با آن مبارزه می کنیم.
ما در زمانه ای زندگی می کنیم که به ما دیکته می کند همیشه لبخند روی لب داشته باشیم، به همین خاطر برخورد با غم و غصه کمی برایمان دشوار می شود. اما ناراحتی و غم و اندوه بخشی طبیعی از زندگی همه مردم است. این ناراحتی ها چه به خاطر یک فقدان مهم در زندگی مثل مرگ یکی از عزیزان، ایجاد شده باشد چه به خاطر شکست های کوچک و بی اهمیت روزانه، می توانیم یاد بگیریم که چطور راحت تر با آنها زندگی کنیم.

ـ  پذیرش ناراحتی خود و تحمل آن

رویکردهای کلی نگری به سلامتی دیر زمانی است که پی به نقش احساسات ما در وضعیت سلامتی مان برده و پزشکی مدرن این روزها توجه بیشتری به این مسئله معطوف داشته است.
برای داشتن یک زندگی احساسی سالم، لازم است که به همه احساساتمان احترام بگذاریم و به آنها فرصت ابراز بدهیم. وقتی غم و ناراحتی به سراغ ما می آید، باید به خودمان اجازه بدهیم که آن را به طور کامل حس کنیم. اینکار باعث می شود بفهمیم که غم و غصه واکنشی بسیار طبیعی و عادی به فقدان های زندگی است، نشان دهنده ایراد و اشکال ما.
هر نوع فقدان می تواند ناراحتی در ما ایجاد کند-حتی می تواند به همراه یک غروب زیبای خورشید باشد که نشاندهنده پایان روز است. ممکن است ندانیم که چه چیز همیشه باعث ناراحتی ما می شودحتی ممکن است یک تغییر کوچک در شیمی بدنمان مثل تغییرات هورمونی، تغییر سطح قند خون و از این قبیل باشد.
اینکار کمک میکند که نیاز به درک همه واکنش های احساسیمان از بین برود. مسئله مهم اینست که نباید به هیچ عنوان احساساتمان را سرکوب کرده و در برابر آنها مقاومت کنیم.علاوه بر پذیرش ناراحتیمان بعنوان بخشی عادی از زندگی، و اجازه وجود دادن به آن، راه های دیگری هم برای کمک به کنار آمدن با غم و غصه هایمان وجود دارد که در زیر به آنها اشاره می کنیم:


ـ  5 راه حل اساسی برای کمک به کنار آمدن با غم و اندوه

1. احساساتتان را با یک دوست امین یا یکی از اعضاء خانواده درمیان بگذارید. در واقع این فرد باید کسی باشد که خوب به حرف های شما گوش بدهد، سعی در قضاوت کردن در مورد آن یا تغییر دادن شما نداشته باشد.
2. سعی کنید کارهایی انجام دهید که به شما آرامش می دهد. به پیاده روی بروید، دوش آب گرم بگیرید، یک کتاب خوب بخوانید، به گل و گیاه های خانه رسیدگی کنید یا به سایر سرگرمی های مورد علاقه تان بپردازید.
فوراً استرستان را پایین آورید.ذهنتان را آرام کنید.احساساتتان را تسکین دهید.نوعی آسودگی خیال در جسمتان ایجاد کنید.
تمدد اعصاب را به طریقی طبیعی و آسان ایجاد کنید.
3. راهی برای آرام کردن و تسکین خود پیدا کنید. اینکار باعث می شود احساساتتان آزاد و رها شود. مدیتیشن کنید، به موسیقی آرامش بخش گوش دهید یا حرکات کششی ساده انجام دهید.
4. خاطره نویسی کنید. وقتی اینکار را انجام می دهید مثل این می ماند که یک شنونده خوب دارید که می توانید به او اطمینان کرده و حرف هایتان را با او درمیان بگذارید.
5. یاد بگیرید که چطور بهترین دوست خود باشید. سعی کنید یکبار دیگر نگاهی به خودتان بیاندازید و اینبار به عشق و علاقه به خودتان نگاه کنید. ببینید شاید تا امروز با خودتان به تندی و سنگدلانه رفتار می کردید، و از این به بعد به جای آن برای خودتان همدردی و دلسوزی کنید.


ـ  چه موقع به دنبال کمک متخصص بروید؟

ناراحتی های شدید و طولانی مدت می تواند نشانه افسردگی باشد. افراد افسرده معمولاً احساس تنهایی و ناامیدی می کنند و خودشان را به خاطر چنین احساساتی سرزنش می کنند.
اگر احساس ناراحتی و غصه زیاد بیشتر از دو هفته در شما ماندگار شد و در فعالیت های روزانه تان مثل کار یا خواب و خوراک ختلال ایجاد کرد، بهتر است به متخصص مراجعه کنید. اگر این احساسات شما با فکر مرگ و خودکشی همراه شد، سریعاً از متخصص روانشناس کمک بگیرید.

 

 

رابطه دین و روانشناسی

 روان شناســی و دین

 


بحث و بررسی در زمینه بهداشت روانی و درمان بیماران روانی سابقه بسیار طولانی دارد و به قرنها قبل از میلاد برمی گردد، هرچند که شیوه های درمان، مختلف و گوناگون است؛ زیرا انسان برای رویارویی با مسایل و پدیده های درونی خود راه های مختلفی را از خرافی تا علمی و اعتقادی، پیموده است.

در گستره رابطه دین و روان شناسی، مذاهب به سه دسته بزرگ تقسیم می شوند:

الف: مذاهب ساده ابتدایی که با نگاهی آکنده از تقدس و حرمت، به اشیا می نگریستند و به جادو و خرافات توجه داشتند.

ب: مذاهب مبتنی بر اصول فلسفی مانند آیین های بودا و کنفوسیوس که از طریق تهذیب نفس و توافق در روابط اجتماعی و پذیرش رنج، به سلامت انسان می نگرند.

ج: مذاهب توحیدی معتقد به مبدأ و معاد و نبوت به ویژه اسلام که برنامه بهداشت جسمی و روانی اش بر اصول زیر استوار است:

1. جهان بینی منطقی و روشن؛

2. خلافت الاهی انسان؛

3. بازگشت به خدا و تصحیح رفتار؛

4. مبارزه با خرافات؛

5. مبارزه با یأس فلسفی و پوچ گرایی.

بدین سبب، حل مشکلات وناهنجاری های روانی بشر و تأمین آرامش وی، از دغدغه های مذاهب توحیدی، به ویژه اسلام شمرده می شود. خوشبختانه روان شناسان به این نقش توجه کرده اند که به چند نمونه اشاره می شود:

1) ویلیام جیمز، پدر دانش روان شناسی می گوید:

اگر جمله ای بتواند رسالت جهانی مذاهب را برساند، بهتر از این نخواهد بود: چیزی در جهان بیهوده و گزاف نیست، اگر چه ظاهراً جهان بر خلاف این امر حکم کند. زندگی در پرتو مذهب دو صفت بارز دارد: سرشار بودن از رحمت محض و بهجت دلیرانه و آرامش باطنی «مذهب» همان قدر که با مسخره بازی ها و بیهودگی ها دشمنی دارد، با شکایت از سرنوشت و تقدیر می ستیزد. ممکن است پاره ای از مذهب ها جهان را غم انگیز نشان دهند، ولی این سختی را برای تزکیه نفس لازم می شمارند و در پایان این فاجعه، امید و رستگاری می بینند.

2) یونگ می گوید:

در میان بیمارانی که در نیمه دوم حیاتم با آنها مواجه شدم، یکی نبود که مشکلش در عدم نگرش دینی به حیات نباشد. با اطمینان می توان گفت همه آنها به دلیل از دست دادن آنچه ادیان زنده هر عصر به پیروان خود عرضه می دارند، احساس بیماری می کردند و هیچ کدام قبل از بازیافتن بینش دینی، شفای واقعی نیافتند.

کسی که نگرش دینی به حیات دارد، صاحب گوهری گران بهاست؛ یعنی چیزی دارد که سرچشمه زیبایی و زندگی است و به جهان و بشریت شکوهی تازه می دهد. چنین کسی ایمان و آرامش دارد. حال بر چه اساسی می توان این زندگی را نامشروع خواند، چنین تجربه ای را بی اعتبار دانست و چنین ایمانی را وهم و خیال نامید؟

3) مزلو می گوید:

گرایش به دین یا فلسفه ای جهانی که جهان و مردمش را به شکل کلیتی معنادار، منسجم و رضایت بخش سازمان می دهد؛ تا حدودی به انگیزه امنیت طلبی مربوط می شود. درمیان مذاهب، به تعبیر یونگ، مذاهب شرق تکامل فرهنگ را بیش تر می نمایانند. مذهب، بسیاری از نیازهای انسان را برمی آورد و خلأ وجودی اش را پر می کند. مذهب، پاسخ بسیاری از پرسش ها را می دهد، بسیاری از مسائل را روشن و توجیه می کند و به انسان اطمینان و قدرت و امید می بخشد.

4) برگسون می گوید:

در رویارویی با خطرهای زندگی جدید، ما به تکیه گاه روحی نیازمندیم.

قرآن کتاب شفا بخش اقتضای خاتمیت دین مبین اسلام آن است که پیام پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله جاودانه باشد تا در زمان های مختلف و فرهنگ های گوناگون، مسایل پیچیده انسان و جوامع انسانی را پاسخ گوید. براین اساس قرآن کریم، رسالت خود را به زمان و مکانی خاص محدود نمی داند و با مبارزه طلبی و تحدی، خود را اثری الهی معرفی می کند. اثری که اگر همه انسان ها دست به دست هم بدهند، نمی توانند حتی مانند یک سوره آن بیافرینند.

از طرف دیگر، قرآن تنها کتاب آسمانی است که از دست برد جعل و تحریف در امان مانده؛ چرا که خداوند تبارک و تعالی خود حفظ آن را به عهده گرفته است. سیره پیامبر صلی الله علیه و آله و صحابه و تابعین در حفظ، قرائت، کتابت، جمع و تفسیر قرآن نیز، موءید مصونیت آن از هرگونه تحریف است. قرآن سندی الهی و معجزه جاوید پیامبر است که در طول تاریخ، مسلمانان به دیده کتاب زندگی، هدایت و قانون به آن نگریسته اند و از دیدگاه های مختلف در آن تدبر کرده اند. هر چه از زمان نزول قرآن فاصله می گیریم، هم سیطره و نفوذ قرآن فزونی می یابد و هم گستره پژوهش های قرآنی؛ و به گونه ای که امروزه دانش وران اکثر دانش ها، به ویژه در قلمرو علوم انسانی، به مطالعه این کتاب آسمانی روی آورده اند.

خداوند قرآن را شفا خوانده است: «وَ ننَزِّلُ مِنَ الْقُرآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُوءْمِنِین؛ ما آن چه از قرآن فرستیم، شفای دل و رحمت الهی برای اهل ایمان است». واژه شفا، نشان می دهد بشر در کنار امراض جسمانی به بیماری های روانی نیز دچار می شود و قرآن درمان آن به شمار می آید. در توضیح شفا بخشی قرآن، توجه به دو نکته ضرورت دارد:

الف - گستره شفابخشی قرآن

قرآن شفای دردهایی است که چه بسا از محدوده ناهنجاری های شناخته شده روان شناسی خارج است. به تعبیر دیگر، ممکن است فردی از نظر روان شناسی دارای شخصیت متعادلی باشد، ولی در فرهنگ قرآن بیمار محسوب شود. بیماری ای ناشناخته که در جهان دیگر آشکار می گردد؛ چون دنیا مزرعه آخرت است و رابطه این جهان و جهان دیگر مانند رابطه عالم رحِم با این جهان است. در تفسیر عیاشی، مسعده بن صدقه از امام صادق علیه السلام چنین روایت کرده است:

«إنَّما الشِّفاءُ فِی عِلْمِ الْقُرآن» آموختن قرآن مایه دریافت طب روحانی و دست یافتن به نسخه شفابخش الهی است.

پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه و آله نیز می فرماید:

«القُرآنُ مَأدَبَةُ اللهِ فَتَعَلَّمُوا مَأدَبَتَهُ مَااسْتَطَعْتُم؛قرآن سفره الهی است، به اندازه توانتان از این سفره بهره گیرید».

قرآن سفره ای است که هیچ کس از کنارش تهی دست برنمی خیزد. آن که دیده بر نوشته اش می افکند، به همین اندازه از این سفره بهره می برد، «اَلنَّظَرُ فِی الْمُصْحَفِ عِبادَةٌ» آن که به تلاوت آیاتش بپردازد بهره اش افزون می شود و آن که ترجمه تحت الفظی اش را دریابد، بهره فزون تر می یابد. امیر بیان، علی علیه السلام تغییر مراتب بهره وری از قرآن را با عبارت «إقْرَأ وَ ارْقَ؛ بخوان و بالا برو» بیان کرده است.

حضرت علی علیه السلام جنبه شفا بخشی قرآن را با بیانی رسا چنین توضیح داده است: «پیامبر صلی الله علیه و آله طبیبی سیار است که با طب خویش همواره به گردش می پردازد، مرهم هایش را به خوبی آماده ساخته و ابزارش را گداخته است تا در آنجا که نیاز است، قرار دهد، برای قلب های نابینا و گوش های ناشنوا و زبان های گنگ، با داروی خود در جست وجوی بیماران فراموش شده و سرگردان است».

 پیامبر صلی الله علیه و آله خداوند را طبیب معرفی می کند و به یکی از پزشکان می فرماید: «إنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ الطَّبیبُ وَ لکنَّک رَفیقٌ؛ همانا خداوند (عزوجل) طبیب است و تو با بیمار رفق و مدارا می کنی.» و در حدیثی دیگر فرمود: «یا عِبادَاللهِ اَنتُم کشاالمَرضاءِ وَ رَبّ العالَمین کالطَّبیبِ فَصلاحُ المَرضی فیما یعْلَمُهُ الطَّبیب و تَدبیرُهُ بِه لا فیما تَشْتَهِیهِ الْمَریض وَ یقْتَرِحُه أَلاَ فَسَلِّمُو اللهِ أمْرَهُ تَکونُوا مِن الْفائِزینَ؛ ای بندگان خدا شما همانند مریض، و پروردگار عالم همانند طبیب است و مصلحت مریض آن است که طبیب می اندیشد نه آن چه که مریض می خواهد پس (ای بندگان خدا) کارها را به خدا واگذارید تا جزء رستگاران باشید».

ب - جایگاه آرامش و امنیت در قرآن

امنیت و آرامش روانی در قرآن جایگاهی ویژه دارد و به شکل های گوناگون بازتاب یافته است. برای نمونه، اشاره به برخی از نمونه های آن سودمند می نماید.

1. نخستین خانه ای که برای عبادت آفریده شد، خانه کعبه است و هر که بدان سامان گام نهد، ایمن است زیرا خداوند آن را پناهگاه و محل امن قرار داد. باز سازنده این خانه حضرت ابراهیم علیه السلام، از خداوند خواست تا شهر مکه را ایمن و با برکت سازد کنگره سالانه حج سمبل امنیت و اتحاد بشر است. این امنیت، افزون بر انسان، حیوانات و گیاهان حرم را نیز شامل می شود.

2. قرآن کریم، بعد از بیان نعمت اطعام جهت بر طرف کردن گرسنگی، از نعمت آرامش یاد می کند و یکی از نعمت های بزرگ عصر ظهور حضرت مهدی (ارواحنا فدا) را آرامش و امنیت می خواند پیامبر صلی الله علیه و آله اطمینان و آرامش و شادابی و خندان بودن را از مشخصه های بهشت جاودان بر شمرده است.

3. قرآن کریم به موءمنان فرمان می دهد برای رسیدن به آرامش و امنیت خاطر، به پروردگار پناه برند.

 

 

درمان افسردگی

دین اکسیر درمان افسردگی وگره گشای مشکلات


 

 


1. افسردگی به خاطر نرسیدن به خواسته ها


بدون تردید، انسان در گذرِ زمانِ زندگی، با انواع حادثه ها و پیش آمدها رو به رو می شود و به بسیاری از خواسته ها و آرزوهایش دست نمی یابد و طبعاً همواره چرخش جهان، به دل خواه او نیست و در مورد نعمت ها و ابزار زندگی، همیشه به برخی از محرومیت ها مبتلا می شود. بعلاوه با دیدن ناملایمات و فشارها، بی صفایی ها، ستم ها و ستم گری ها و انواع اعمال غیرانسانی و حوادث طبیعی، در کشمکش های درونی و روانی قرار می گیرد؛ تا آنجا که خیال می کند، عدالت نیست، حساب و کتاب نیست و اصولاً زندگی یعنی، پوچی و بی هدفی. با این برداشت نادرست، نور و روشنایی برای او شب تاریک می شود و تدریجاً مبتلا به یأس و ناامیدی و به دنبال آن در معرض انواع افسردگی ها، نگرانی ها و ناراحتی های روانی و جسمی قرار می گیرد که ممکن است به مراحل بسیار خطرناکی بینجامد.

2. افسردگی با وجود امکانات رفاهی


پژمردگی، افسردگی، احساس عدم نشاط، اضطراب، غمگینی و دل مردگی از پدیده های وحشتناک عصر ماست. نمی گوییم این ها در گذشته وجود نداشت ولی قدر مسلم، ابعاد آن این چنین وسیع نبود.راستی چرا مردم عصر ما با همه امکاناتی که دارند از سلامت روح برخوردار نیستند و در حالت اضطراب و نگرانی به سر می برند؟ با این که نسبت به گذشته از امکانات فراوانی برخوردارند.به عنوان مثال:


الف: ساعات کار نسبت به گذشته بسیار کم شده و بر ساعات فراغت و تفریح افزوده گشته است؛


ب: بارهای گران از دوش بشر برداشته شده و بر دوش چرخ های عظیم کارخانجات قرار گرفته و حتی در داخل منازل همه چیز به صورت برقی در آمده است؛


ج: امکانات و ثروت نسبت به گذشته بسیار افزایش پیدا کرده، وسایل تغذیه، لباس، خانه های مدرن و مجهز، وسیله نقلیه و اتومبیل هایی که در آن انسان هیچ گونه گرما و سرمایی را احساس نمی کند. انسان های گذشته چنین زندگی مرفهی را حتی در خواب هم نمی دیدند؛


د: وسایل تفریحی مدرن و متنوع، گردش دور دنیا و استفاده از تمام مناظر طبیعی جهان و خلاصه هر تفریحی که به فکر انسان بیاید، در دسترس او قرار گرفته و وسایلش برای او فراهم است.


با این حال انسان عصر ما باید در آرامش کامل فرو رود و از سلامت کامل جسم و روح برخوردار گردد. در حالی که می بینیم انسان ها (مخصوصاً در کشورهای پیشرفته) در یک حالت اضطراب و نگرانی فوق العاده به سر می برند. احساس می کنند که زندگی خشن شده و لطافت خود را به کلی از دست داده است. آن روح و نشاطی که در یک روستایی چند قرن پیش وجود داشت، هرگز در خانه مرفه ترین ثروتمندان امروز دیده نمی شود.


سفره ها رنگین تر و غذاها متنوع تر و اسباب تنوع از همیشه بیشتر، اما احساس لذت کمتر شده است. بسیاری از مردم در کشورهای صنعتی، با دارو می خوابند و بادارو صبح از خواب بیدار می شوند. غالباً در جست وجوی داروهای مسکنِ اعصاب و مواد مخدر هستند تا حدی خود را آرام کنند.


لبخندهای مصنوعی آنها روشن گر تضاد درون وبرون آنهاست. قیافه های عصبانی و گفت وگوهای بی روح، همه نشانی از این وضع ناراحت کننده است. افزایش آمار بیماران روانی وتوسعه روزافزون بیمارستان های اعصاب و روان، دلیلِ روشن دیگری برای این موضوع به شمار می آید(1)

3. راه چاره چیست؟


حال با توجه به نکات پیشین سوءال این است که آیا بشر در گذران زندگی دائم باید به همین وضع بگذراند و همیشه در رنج، بلا، اضطراب، افسردگی و پژمردگی به سر برد؟ و آیا راه حلی برای این مشکل اجتماعی وجود ندارد؟ و اگر راهی هست آیا در دسترس همگان قرار دارد و بشر می تواند با گزینش آن راه صحیح و درست خود را از این همه بدبختی ها نجات دهد؟ ویا برای همیشه محکوم به این سرنوشت شوم است؟

4. دین بهترین راه نجات


با مراجعه به دین و تعالیم دینی، روشن می شود که تنها چیزی که می تواند ریشه این بیماری های جان کاه را در نهاد انسان بخشکاند، اضطراب و افسردگی را برطرف سازد و ناامنی ها و نگرانی های روانی را به امنیت و آرامش برگرداند، دین و تعالیم دینی است. زیرا یک فرد مذهبی هیچ گاه احساس تنهایی نمی کند و احساس پوچی در زندگی ندارد. هرگز خود را شکست خورده در برابر حوادث نمی بیند. انتحار در قاموس او مفهومی ندارد و بن بست برای او متصور نیست. بدیهی است چنین ایمان و اعتقادی می تواند او را از بسیاری نگرانی ها رهایی بخشد.


خوشبختانه در سال های اخیر بین روان شناسان، توجه به دین برای سلامت روان و درمان بیماری های روانی افزایش یافته است. آنها معتقدند در ایمان به خدا نیرویی خارق العاده، وجود دارد که نوعی قدرت معنوی به انسان می بخشد و در تحمل سختی های زندگی او را کمک می کند و اضطرابی را که اکثر مردمِ زمان ما در معرض ابتلا به آن هستند دور می سازد.


ویلیام جیمز فیلسوف و روان شناس آمریکایی می گوید: «ایمان بدون شک موءثرترین درمان اضطراب است» و «ایمان نیرویی است که باید برای کمک به انسان در زندگی وجود داشته باشد، فقدان ایمان زنگ خطری است که شکست انسان را در برابر سختی های زندگی هشدار می دهد» و «میان ما وخدا رابطه ناگسستنی وجود دارد.


اگر ما خود را تحت اشراف خداوند متعال درآوریم و تسلیم او شویم، تمام آرزوهای مان تحقّق خواهد یافت».(2)


کارل یونگ، در ضمن سخنی که نسبت به بیماران مراجعه کننده به او دارد می گوید: «به جرأت می توانم بگویم آنها به این دلیل گرفتار بیماری روانی شده بودند که جوهره دین وباور دینی را در نیافته بودند و تنها وقتی که به این دیدگاه های دینی بازگشته بودند به طور کامل درمان شدند».(3)


روان کاو دیگری به نام ا.ا. بریل، معتقد است: «انسان متدین هرگز دچار بیماری های روانی نخواهد شد» و مورخ معروف «آرنولد توئین بی» می گوید: بحرانی که اروپاییان در قرن حاضر دچار آن شده اند، اساساًً به فقر معنوی آنها بازمی گردد، او معتقد است که تنها راه درمان این فروپاشیدگی اخلاقی بازگشت به دین است.(4)






1. امامی، محمد جعفر، بهترین راه غلبه بر نگرانی ها و ناامیدی ها، ص 7-5.
2. جیمز، ویلیام، دین و روان، ص20.

3. یونگ، روانشناسی و دین، مقدمه.

4. خوش کنش، نقش دین در بهداشت روان، ج 2 ص.

برگرفته از کتاب :نقش باورهای دینی در رفع نگرانی ها

 

 

افسردگی  8

افسردگی و اینترنت

 


مزایا و معایب ارتباطات اینترنتی

 در مطالعات تازه ای که توسط دکتر رابرت کرات (Dr. Robert Kraut) در دانشگاه اوهایو صورت گرفته، نشان داده شده است که استفاده از اینترنت باعث افسردگی می شود. به تدریج که اجتماع ما بیشتر و بیشتر به ارتباطات اینترنتی وابستگی پیدا می کند، مطالعه این که چگونه این امر در شکل دهی روشهای تعامل ما تاثیرگذار است، اهمیت بیشتری می یابد. آیا با محروم بودن از جنبه های فیزیکی و احساسی گفتگوی مستقیم با یک فرد و یا دریافت نامه ای به خط دوستمان، خود را بیشتر منزوی حس نمی کنیم؟

  بعضی عقیده دارند صحبت کردن از طریق کامپیوتر آسانتر است زیرا آدم احساس راحتی بیشتر می کند و می تواند چیزهایی را که در حضور دیگران به دلایل مختلف نمی تواند بر زبان آورد، بازگو کند.
 این امر به سطوح پایین خودآگاهی مربوط می شود. البته این جنبه مثبت این امر است و باید به جنبه منفی آن نیز توجه کرد. افراد معمولاً با درجه پائین تری از خودآگاهی، راحتتر دروغ می گویند. در دنیای امروز، موارد بسیار زیادی وجود داشته است که افراد از طریق اینترنت دروغ گفته اند تا دیگران کار خاصی را برایشان انجام دهند. اتاقهای گپ زنی در اینترنت، نمونه ای از مکانهایی هستند که این دروغگوئیها به وفور در آنجا اتفاق می افتد.

 اینترنت، پیشداوریهای ما را نیز کاهش می دهد. هنگامی که ما کسی را بر روی شبکه ملاقات می کنیم نمی دانیم که او چه شکلی است، تنها چیزی که می دانیم این است که به ما چه می گوید. بنابراین ارتباطات اینترنتی، بدون هیچگونه پیشداوری حاصل از ملاقات حضوری، بسیار متفاوت از ارتباطات به شیوه سنتی گشته است.

 هر چند ارتباطات از طریق اینترنت برای افراد خجالتی بسیار راهگشا است و دریچه های جدیدی را می گشاید اما از سوی دیگر، می تواند افراد را به زودباوری و قبول آنچه که به آنها ارائه می شود تشویق کند. افراد و گروههای مختلف می توانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و پیامهای خود را چه خوب و چه بد، در سطح گسترده ای منتشر نماینـد. بـرای مثال، Hatewatch.orgگروهی است که رشد «گروههـای نفرت» را در وب پیـگیری و دیـده بانی می کند. این به ما نشان می دهد که تمام اشکال مختلف ارتباطات در اینترنت ما را به یک جهت مثبت رهنمون نمی سازد.
 به نظر می رسد که اینترنت روشهای ارتباطی ما را در هر دو جنبه مثبت و منفی، دگرگون نموده است. پست الکترونیکی، سرویس سریع و راحتی را برای بسیاری به وجود آورده است ولی از سوی دیگر، هر چند حجم ارتباطات ما زیادتر شده ولی از جنبه های شخصی تر آن دور افتاده ایم.



افسردگی  7

ارتباط افسردگی با سایر بیماریها


   

 افسردگى اغلب به‌طور همزمان با بسیارى از بیماریها مثل بیمارى قلبى، سکته مغزى، سرطان و دیابت می‌تواند بروز پیدا کند.

 افسردگى موجود همراه این بیماریها اغلب فراموش شده و درمان نمی‌شود. مطالعات اخیر تأکید بر این نکته دارد که براى حصول نتیجه خوب از بیماریهاى ناتوان‌کننده بالا باید افسردگى و زمینه آن را به‌درستى تشخیص و درمان کرد.

    
ــ  افسردگى و بیماریهاى قلبى 
 

   
 شواهد قوى وجود دارد که وجود افسردگى ریسک بیمارى قلبى را در افراد افزایش می‌دهد. آنالیزهاى آمارى ثابت کردند که وجود افسردگى شدید (عمده) در افراد ۴برابر آنها را در مقابل انفارکتوس قلبى در یک دوره ١٣-١٢ ساله آسیب‌پذیرتر می‌کند.

 حتى در افرادى که افسردگى خفیف دارند، احتمال ابتلا به بیمارى قلبى دو برابر بیشتر است. اکنون سؤال اینجاست که آیا درمان افسردگى احتمال ابتلا به بیمارى قلبى را کاهش مى دهد یا خیر؟ سؤالى که تحقیقات آینده جواب آنراخواهد یافت. 
    
ــ  افسردگى و دیابت 
   
 افسردگى در طول زندگى هر شخص را می‌تواند هدف قرار دهد. ولى وقتى شخص دچار دیابت است مشکل بسیار حادتر است.

 این اتفاق در میان ١٦ میلیون آمریکایى روى داده است. درمان بیمارى افسردگى در بیماران دیابتیک به‌طور قابل توجهى به بهبود کیفیت زندگى و همچنین کنترل دیابت کمک می‌کند. از طرفى مطالعات زیادى در کالیفرنیا و واشنگتن نشان داده است که وجود دیابت احتمال افسردگى در شخص را دو برابر می‌کند.

 علت زمینه‌اى که بین دیابت و افسردگى وجود دارد هنوز ناشناخته است. افرادى که دچار دیابت هستند و همزمان اختلالات افسردگى را از خود بروز می‌دهند، به‌طور قابل توجهى عوارض دیابت در آنها بیشتر است. 
   
ــ  افسردگى و اضطراب 
   
 تحقیقات دانشمندان نشان می‌دهد که افسردگى اغلب با اختلالات اضطرابى مثل (ترس، وسواس، ترس از اجتماع یا ...) همراه است.

 اما هنوز مشخص نیست که آیا افرادى که علائم این دو اختلال را دارند به دو بیمارى مجزا مبتلا هستند و یا اینکه یک بیمارى واحد است که علائم هر دو اختلال را با هم دارا می‌باشد. مطالعات نشان داده است که ٢٠ تا ٩٠ درصد مبتلایان به هراس، دوره‌هاى اختلال افسردگى عمده دارند.

 از علائم این اختلال توأم می‌توان موارد زیر را نام برد:

 لرزش، طپش قلب، خشکى دهان، ناراحتى معده ـ روده و موارد دیگر. براى درمان آنها از
 داروهاى ضداضطراب و افسردگى استفاده می‌شود و روان‌درمانى بسیار مؤثر می‌باشد. 
   
ــ  افسردگى و چاقى 
   
 به‌طور کلى تحقیقات نشان داده است که در بعضى از افراد افسرده افزایش وزن مشاهده می‌شود.

 در این افراد کاهش وزن به‌طور قابل ملاحظه‌اى به اعتماد به نفس آنان و همچنین کیفیت بهتر زندگى و بهبودى آنان از افسردگى کمک می‌کند. 
   
ــ   افسردگى و تیرویید 
   
 افسردگى در طیف وسیعى از بیماریها می‌تواند اولین نشان بیمارى باشد مثل کم‌کارى غده تیرویید. بنابراین پزشک باید در ابتداى درمان علاوه بر معاینه کامل جسمى و عصبى و آزمایشات معمول عملیات تشخیص مربوط به کارکرد تیرویید و همچنین غده فوق کلیوى را انجام دهد.



افسردگی  6

درمان افسردگی


 درمان‌های ضدافسردگی را می‌توان به دو دسته کلی دارویی و غیردارویی تقسیم کرد. اثربخشی هر دو این درمان‌ها در مطالعات فراوانی مشاهده شده‌است. در موارد شدید استفاده ازداروهای ضد افسردگی بهترین گزینه‌است. این داروها در دهه‌های اخیر از نظر کمی و کیفی رشد فراونی داشته‌اند به شکلی که امروزه دیگر فاقد عوارض شدید و ناتوان‌کننده هستند. رواندرمانی‌های شناختی-رفتاری و در برخی موارد تحلیلی نیز در درمان افسردگی موثر هستند. در موارد خفیف‌تری که هنوز افسردگی در حد یک اختلال ظاهر نشده‌است، انجام کارهایی برای کاهش فشار و استرس از جمله خرد کردن کارهای بزرگ به کارهای کوچک، حق تقدم (برای) برخی (کارها) قرار دادن و انجام دادن هرآنچه که می‌توانید به همان اندازه که می‌توانید، ورزش معتدل (مـلایـــم)، رفتن به یک سینما، شرکت کردن در یک (مراسم) مذهبی، اجتماعـی، یـا سایر فعالیتهایی که ممکن است به شما کمک کنند، صحبت و همنشینی با دوستان‌ و خانواده‌، خودداری از مصرف الکل، برخورداری ازرژیم غذایی متعادل‌ و کم‌چرب‌، مثبت اندیشی، تماشای فیلم‌های‌ خنده‌دار و شاد، رفتن به مسافرت، سهیم شدن در فعالیتهایی که می‌تواند مفید باشد و احساس بهتری برای شما به‌وجود بیاورد.

 درمان دارویی
    
 اکثر مطالعات پزشکان حاکى از آن است که ترکیب روان درمانى و دارو درمانى موثرترین درمان براى اختلالات افسردگى است. آنچه که انقلابى در درمان بیماریهاى افسردگى بیان کرده و تأثیرى نمایان بر سیر آنان نهاده و هزینه اجتماعى این بیماریها را کاسته، رهیافتهاى دارو درمانى بوده است.

 از چهل سال بیش درمانهایى موثر و مشخص مثل داروهاى سه حلقه‌اى براى اختلالات افسردگى فراهم شده است مثل:

 ایمى پیرامین (Imipiramine)

 آمی‌تریپ تیلین (Amitriptyline)

 نورتریپ تیلین (Nortriptyline)

 نخستین علائمى که پس از مصرف این داروها بهبود می‌یابد خواب و اشتها است که پس از حدود ۲هفته شروع می‌شود. پس از حدود ۳تا ۶هفته علائم عمده بهبودى افسردگى بروز می‌نماید.

 دسته دیگر داروها که انقلابى جدید و عمده براى درمان بر پا کرده است مهارکننده اختصاصى باز جذب سروتونینها (SSRT) از قبیل فلوکستین ( Fluxetine) و سیتا لوپرام (Citalopram) است.

 به جرأت می‌توان گفت که هنوز در غرب، فلوکستین یکى از پر مصرفترین داروهاى رایج است. از عوارض جانبى این داروها سرآسیمگى، ناراحتى گوارش و تهوع می‌باشد.

 در عین حال داروهاى اخیرSSRTمثل فلوکستین و سیتالوپرام از کمترین میزان عوارض جانبى در میان داروهاى فوق برخوردار است. 


درمان غیردارویی 
 

   
١ـ نور درمانى


 این نوع درمان براى معالجه افسردگى فصلى به‌کار برده می‌شود. اما اگر افسردگى فصلى شدید باشد نور درمانى باید با دارو درمانى همراه گردد.

۲ـ شوک درمانى (ECT)

 این شیوه در موارد زیر براى درمان بیماران افسرده به‌کار می‌رود:

 ٭ افسردگى بیمار با درمان دارویى از بین نرفته باشد.
 ٭ بیمار قادر به تحمل داروهاى ضدافسردگى نباشد.
 ٭ بیمارى چنان شدید باشد که به بهبود سریع نیاز باشد مثلاً بیمار افکار خودکشى خیلى شدید داشته باشد.

 در این روش جریان الکتریکى را به سر شخص وارد می‌کنند و یک حمله تشنجى ایجاد می‌شود.ECTبی‌خطر و بدون درد بوده و میزان عارضه آن کم و در حافظه کوتاه‌مدت می‌باشد.

۳ـ روان درمانى

 این نوع درمان شامل درمانهایى است که از دارو استفاده نمی‌شود. موارد زیر از جمله موفقترین شیوه‌هاى روان درمانى در درمان افسردگى است:
 شناخت درمانى، روان درمانى بین فردى، رفتار درمانى، روانکاوى و روان درمانى خانواده. 
   
  ـ روان درمانی چگونه عمل می كند؟

  اين بستگی به شكل درمانی كه شما اتخاذ كرده‌ايد ،دارد. تنهادر میان گذاشتن نگرانی هايتان، با شخصی ديگر می ‌تواند مفيد باشد. چون شماحسمی‌كنيد که با مشكلات خود تنها گذاشته نشده اید و حمايت می ‌شويد

 ـ رفتار درمانی شناختی  به شما كمك می ‌كند ايده‌هايی را كهباعث افسردگی تان شده است را بررسی كرده و تغيیر دهيد

 ـ مشاوره می ‌تواند به شما كمك كند در مورد  حس ‌تان راجع به زندگی و ديگر افراد شناخت بهتری بدست آورید

 ـ درمان‌های ديناميك به شما كمك می ‌كندکه متوجه شوید که تجارب گذشته‌تان چگونه ممكن است روی زندگی حال حاضر  شما تاثير بگذارد

  صحبت کردن در گروه  می ‌تواند در تغيیر نحوه رفتارتان با ديگران مفيد باشد.در گروه اين شانس را داريد كه بشنويد دیگران چگونه به شما نگاه می ‌كنند و فرصت برای بررسی روشهای مختلف رفتار و گفتگو موجود است
  
  درمانهاى گیاهى و غذایى 
 
 بسیارى از فرآورده‌هاى گیاهى که در ایالات متحده آمریکا در دسترس عموم است جهت درمان بیمارى افسردگى به‌کار می‌رود.
 نوع خاصى از مخمر آبجو بنام's Wort St. Johnبا عوارض جانبى پایین در این زمینه شناخته شده و در درمان فرم خفیف تا متوسط افسردگى کاربرد دارد. در کشورهاى دیگر مثل هند و سریلانکا، برگ گیاه برگاموت را بصورت اسانس در چاى وارد کرده و در درمان افسردگى به‌کار برده‌اند.
 به‌نظر می‌رسد که آمار افسردگى در ایالات متحده آمریکا رو به افزایش است. دلیل قطعى آن ناشناخته است ولى می‌تواند به علت تغییراتى در استرس روزانه، ساختار اجتماعى افراد، تغییرات ژنتیکى، تشخیص پیشرفته و اصلاح شده و یا تغییراتى در رژیم غذایى افراد باشد.

 تغییرات در رژیم غذایى افراد میدان وسیعى براى تحقیقات دانشمندان می‌باشد. از آنجائیکه بعضى از مواد غذایى به‌طور مستقیم در ساختمان سروتونینها (یک واسطه شیمیایى که در ایجاد افسردگى نقش بسیار قابل ملاحظه‌اى دارد) به‌کار می‌رود، می‌توان این گونه نتیجه گرفت که مصرف این مواد غذایى از جمله ماهى و روغن ماهى نقش بازدارنده‌اى در ایجاد افسردگى دارند. بعضى از دانشمندان با مصرف زیاد روغن ماهى (روغن امگا۳) در افراد داوطلب و مقایسه آن با افرادى که آن را مصرف نکرده‌اند، به این نتیجه رسیده‌اند که هر چقدر مصرف امگا۳(روغن ماهی) در جوامع بیشتر باشد افسردگى به حداقل آن خواهد رسید.
 همچنین نشان داده شده است که مصرف روغن ماهى در ایجاد بقیه بیماریهاى روانى نقش بازدارنده‌اى نیز دارد. قبلاً نیز نقش بازدارنده روغن ماهى درایجاد بیماریهاى قلبى و عروق ثابت شده بود. 
  

 ـ كداميك برای ما مناسب است ـ روان درمانی يا مصرف قرص؟ 

 اين بستگی به افسردگی شما و شدت آن دارد. در كل، روان درمانی در افسردگی خفیف تا متوسط موثر‌تر است. دارو در افسردگی خفیف خیلی موثر نيست. اگرافسردگی شما شديد باشد احتمالا نياز به مصرف داروی ضد افسردگی برای مدت شش الی نه ماه خواهد بود

  پس از بهبود نسبی بادارو های  ضد افسردگی، اغلب افراد  رواندرمانی را روش مناسبی یافته اند . روان درمانی می ‌تواند به شما كمك كند روی مواردیدر زندگی‌تان کارکنید كه اگربه آنها توجه نشود ممکن است دوباره افسرده‌شويد.هم ضد افسردگی‌ها و هم روان درمانی در كمك به افراد جهت بهبود افسردگی متوسط موثرهستند. بسياری از روانپزشكان معتقدند كه ضد افسردگی ‌ها در درمان افسردگی شديد موثر‌تر  هستند. برخی افراد فقط ايده دارو را دوست ندارند، عده‌ای  هم ايده روان درمانی رانمی ‌پسندند بنابراين اینکه کدامیک موثرتر است امری نسبی است.در ضمن باید این نکتهرا هم در نظر داشت که مشاوره صحيح و روان درمانی  در برخی نقاط كشور در دسترس نمیباشد

 وقتی افسرده باشيد تصمیم گیری سخت می ‌شود اين را به دوستان،خانواده يا به كسانی كه اعتماد داريد، بگوييد آنها به شما كمك می ‌كنند تصميم بگيريد . 

ـ آيا به ديدن روانپزشك نياز خواهم داشت؟

   اكثر افراد افسرده توسط پزشک عمومی  درمان میشوند ولی  تعداد كمی از افراد بهبود نمی ‌يابند و به كمك تخصصی ‌تری نياز دارند. آنها احتمالابه روانپزشك يا عضوی از  تيم بهداشتِ روانی برای كمك اختصاصی ارجاع میشوند. روانپزشك يك دكتر است كه در زمينه درمان اختلالات روانی و روحی تخصص دارد. اعضای تيم بهداشت روانی ممكن است پرستار، روانشناس، مددكار اجتماعی يا متخصص کاردرمانی باشند.  هر یک از این افراد در مسائل بهداشت روانی مجرب و ورزيده هستند .

 مصاحبه اول با روانپزشك احتمالا يك ساعت طول ميكشد. ممكن است از شما خواسته شودبه همراه یکی از  خويشاوندان يا دوستانتان به روانپزشک مراجعه نمائید. نيازی به نگرانی نيست روانپزشك می ‌خواهد در موردگذشته شماودر مورد هربيماری جدی يا مشكلات روحی شما در گذشته بیشتر  بداند. وی در مورد مسائلی كه اخيراًدر زندگی شما رخ داده ،در مورداینکه چطور دچار  افسردگی شدید و در مورد سابقه درمانی و دارو یی شما سئوال می ‌كند. گاهی اوقات  پاسخ به تمامی اين سئوالات  ممکن است مشكل باشد، ولی به دكتر كمك می ‌كند به اطلاعاتی در مورد شما دست يابد و بهترين درمان را برای شما تجويز كندکه ممکن است صرفاً یک توصیه،تغییر دارو و یابستری دربیمارستان باشد(اگر افسردگی شما شديد باشد يا به نوع خاصی از درمان نيازمند باشید،بهتر است به بيمارستان برويد) اين فقط برای يك درصد افراد افسرده ضروری می‌باشد .

 

افسردگی   5

علل و عوامل افسردگی   

 


ـ  علل افسردگى ترکیبى از عوامل ژنتیکى، بیولوژیکى و محیطى (روانى ـ اجتماعی) می‌باشد.

 در بسیارى از مردم نیز، علت افسردگى ناشناخته باقى می‌ماند. به‌طور کلى مشخص شده است که افسردگى در نتیجه یکسرى از فعل و انفعالات شیمیایى در مغز اتفاق می‌افتد.

 این فعل و انفعالات که نورو ترانسمیتر نامیده می‌شود در تمامى اعمال و رفتارهاى بدن به‌طور بیولوژیکى وجود دارد. 
  
 
*عوامل ژنتیکى 
  
 
 ثابت شده است که در بعضى از اقوام و خانواده‌ها افسردگى شایعتر بوده ولى وجود یک فرد افسرده در یک خانواده لزوماً دلیل بر وقوع این امر در بقیه اعضاء خانواده نمی‌باشد.اما هرچه درجه خویشاوندى نزدیکتر باشد، به همان نسبت آسیب‌پذیرى براى افسردگى بیشتر می‌شود. 
  
 
*عوامل بیولوژیکى 
  
  
 تغییرات زیستى متعددى در مغز افراد روى می‌دهد. این تغییرات شامل تغییر در ارتباطات عصبى سیستم غدد درون‌ریز و هورمونها، تغییر در سیستم انتقال‌دهنده‌هاى شیمیایى و تغییر در فعالیتهاى الکتریکى مغز است. 
 
   
*عوامل محیطى (روانى – اجتماعی) 
  

 فاکتورهاى استرس‌زاى اجتماعى و روانى به‌عنوان ریسک فاکتورهاى بروز افسردگى شناخته می‌شوند.

 استرس در فرم فقدان یکى از اقوام نزدیک مثل پدر و مادر و دوستان به‌عنوان ماشه‌اى براى بروز افسردگى در افراد آسیب‌پذیر، به‌شمار می‌رود. به‌طور کلى تحقیقات ژنتیک ثابت کرده است که عوامل استرس‌زاى محیطى فرصت بروز آسیب‌پذیرى یک ژن بخصوص را افزایش داده و آنها را به سوى یک بیمارى پیشرفته افسردگى هدایت می‌کند.

 با این حال در برخى از افراد این افسردگى بدون عوامل استرس‌زاى محیطى به‌وجود می‌آید. تحقیقات دیگرى در این زمینه مشخص کرده است که عوامل استرس‌زا در قالب ایزوله بودن در اجتماع و یا محرومیت دوران کودکى منجر به تغییرات پایدار در فعالیت مغز شده و باعث افزایش حساسیت نسبت به بروز علائم افسردگى می‌شود.

٭ رویدادهاى زندگى و استرسهاى محیطى 

 استرسها و موقعیتهاى زندگى می‌توانند نقش اولیه را در ایجاد افسردگى داشته باشند، هر چند که در این مورد اختلاف‌نظر بین دانشمندان وجود دارد.

 عده‌اى معتقدند که سوگ و از دست دادن عزیزى می‌تواند منجر به افسردگى گردد. مطالعات نشان داده است که مرگ همسر بیشترین نقش را به عهده دارد. همچنین به دنیا آوردن فرزند، بازنشستگى، یائسگى و استرسهاى عمده دیگر می‌توانند در ایجاد افسردگى نقش عمده داشته باشند.

٭ عوامل شخصیتى

 همه افراد با تیپها و خصوصیتهاى شخصیتى مختلف ممکن است دچار افسردگى گردند، اما افرادى با انواع شخصیتى وسواس، و شخصیت نمایشى بیشتر ممکن است دچار افسردگى گردند.

٭ عوامل یاد گرفته شده

 بر اساس این عامل ارتباطات اجتماعى ناخوشایند که منجر به ارزیابى منفى فرد از خود می‌شود باعث ایجاد افسردگى است. زیرا این افراد با توجه به خصوصیات خاص خود نمی‌توانند محبت، همدردى و ارتباط عاطفى لازم را از دیگران به دست آورند.

 بنابراین این افراد هم در مورد خودشان ارزیابى منفى داشته و هم دیگران را صادق نمی‌دانند و به‌تدریج آزرده و ناکام شده و افسردگى در آنان پدید می‌آید.

٭ تفکر منفى
 

افرادى که داراى افکار منفى در مورد خود، زندگى و آینده هستند، دچار افسردگى می‌گردند. این افراد به جنبه منفى هر چیزى فکر می‌کنند و به نقایص خود خیلى توجه نموده و بطور مداوم خودشان را با دیگران مقایسه می‌کنند. نکته مهم اینکه این افراد هر نوع اطلاعات را سوء تعبیر می‌کنند. 
  
  
*مصرف داروها 
  
 
 ٭ بعضى از داروها مثل داروهایى که در تنظیم فشار خون بالا مصرف می‌شوند و داروهاى خواب آور باعث به‌وجود آمدن افسردگى می‌شوند.

 ٭ کمبود مواد غذایى مثل کمبود اسید فولیک و بعضى ویتامینها مثل ب١٢ باعث کاهش اثرات داروهاى ضداضطراب شده و درمان را با مشکل روبرو می‌کند. 
 ٭ اعتیاد به بعضى از داروها، مواد مخدر و یا الکل باعث به‌وجود آمدن افسردگى می‌شود. 
  

 عوامل زیر خطر بازگشت افسردگی را افزایش می دهند:

 

 اگر نخستین افسردگی پیش از بیست سالگی رخ داده باشد و سابقه خانوادگی موجود باشد.

 اگرنخستین افسردگی شدید باشد و دیر به درمان اقدام شده باشد.

 اگر بیماری روانی دیگری نیز وجود داشته باشد.

 اگر فرد نسبت به استرس ها یا دیگر عوامل اجتماعی آسیب پذیرتر باشد.

 اگر فرد از افسردگی قبلی كاملاً بهبود نیافته باشد.

 اگر افسردگی در اواخر عمر رخ داده باشد.



  

افسردگی   4

انواع افسردگی


 همان طور كه گفته شد افسردگي درجاتي از يك حالت احساسي زود گذر تا يك اختلال شديد را در برمي گيرد. براي فهم بهتر اين نكته، لازم است اشاره اي به انواع افسردگي داشته باشيم:   


افسردگى شدید (عمده) (Major Depression) 

   
 نوعى از افسردگى که بیش از هفته‌ها و یا ماهها طول می‌کشد و شامل نشانه‌ها و رفتارهاى عمیقى است که عملکرد شغلى، روابط بین فردى و رفتارهاى اجتماعى را تحت تأثیر قرار داده و شخص را به‌طور کلى از محیط خود دور می‌سازد. 
  

 اختلال افسرده خویى (Dysthymia) 


    
 این اختلال خفیف‌تر از افسردگى شدید (عمده) می‌باشد و با خلق افسرده (تحریک‌پذیر در کودکان و نوجوانان) همراه است که در بخش عمده روز دوام دارد و اکثر روزها وجود دارد.

 معمولاً مردم این افراد را به‌عنوان افرادى بداخلاق، ترشرو و ملال‌آور تلقى می‌کنند. این گروه قادر به برقرارى ارتباط بین فردى مناسب با دیگران نیستند و افرادى جدى، کج‌خلق و درونگرا هستند. 

    
اختلال افسردگى جزئى (Minor Depression) 

   

 در این اختلال علائم افسردگى با شدتى کمتر از دو مورد فوق و با دوره‌هاى محدودتر همراه است. این نوع افسردگى در همه گروههاى سنى دیده می‌شود و تأثیر کمترى درزندگى فرد می‌گذارد. 
  

اختلال افسردگی پیش از قاعدگی 

   

 این نوع افسردگی در زنان و پیش از دوره قاعدگی رخ می‌دهد و با بی‌ثباتی خلق، اضطراب، افزایش خستگی‌پذیری، عدم تمرکز، تغییرات اشتها و خواب، سردرد و موارد دیگر همراه است. همه این علائم در دوره قاعدگی از بین می‌روند. 
     

اختلالات خلقی یا افسردگی فصلی

 نوعي يا  دوره اي از افسردگي است كه معمولا در پاييز و زمستان تجربه مي شود و يكي از عوامل مهم آن نور ناكافي است. احتمالا نور ناكافي تغييرات معني داري را در سطوح برخي از هورمون ها به ويژه "ملاتونين" ايجاد مي كند و از طرفي تغييرات دما و نور موجب به هم خوردن ساعت دروني بدن كه الگوهاي خواب و بيداري را كنترل مي كند، مي گردد و اين تغييرات منجر به بروز اين اختلال مي شود. 
  

 داغديدگي يا واكنش سوگ

  غمي است كه در اثر فوت نزديكان بوجود مي‌ آيد. وقتي رابطه ي مهمي پايان مي يابد، بيشتر بازماندگان حالتي را تجربه مي كنند كه معمولا اين حالت نيز كاملا عادي است، مگر آنكه واكنش هاي سوگبه صورت طولاني باقي بماند.

 

اختلال دلبستگي واكنشي

 وابستگي هاي بيمار گونه ي دوران كودكي كه از آن به عنوان  افسردگي هاي دوران كودكي ياد مي شود، تحت اين گروه طبقه بندي مي شود.



افسردگی   3

علائم و نشانه های افسردگی


افسردگي ممکن است به صورت هاي زير زندگي آدمي را تحت تأثير قرار دهد:

1) تغييرات در احساسات و ادراکات:

- گريه هاي مکرر يا فقدان پاسخ دهي عاطفي

- ناتواني از لذت بردن از هر چيزي

- احساس نا اميدي يا بي ارزشي

- احساس افراطي گناه يا خود سرزنشي

- فقدان صميميت نسبت به خانواده و دوستان

- بدبيني نسبت به آينده

- احساس درماندگي

– افکار خودکشي

- غمگيني، اضطراب، خشم و ديگر عواطف ناخوشايند

2) تغييرات در رفتار و نگرش:

- فقدان علاقه به فعاليت هاي قبلي و کناره گيري از ديگران

- غفلت از مسئوليت ها و توجه نکردن به ظاهر شخصي

- تحريک پذيري و به آساني دستخوش خشم شدن

- فقدان انگيزه به منظور پيگيري اهداف

- نارضايتي کلي از زندگي

- کاهش توان حافظه،ناتواني درتمرکز،بلاتصميمي و آشفتگي

- تغييرات شناختي

- کاهش توانايي رويارويي با مسائل روزمره

 3) تغييرات جسماني و شکايات بدني:

- خستگي مزمن و فقدان انرژي

- فقدان کامل اشتها يا خوردن اجباري

- بيخوابي،بيداري زود هنگام صبحگاهي يا خواب بيش ازحد

- سردردها ، پشت دردها و ساير شکايات مشابه بدون دليل

- مشکلات گوارشي شامل درد معده، تهوع، اشکال در هضم و تغيير در کارکردهاي روده اي مثل يبوست

- چرخه هاي نامنظم قاعدگي

- کاهش يا افزايش غير متعارف وزن

- فقدان يا کاهش تدريجي ميل جنسي


توجه به اين نکته ضروري است که با توجه به علائم و انواع افسردگي گفته شده، وجود برخي از علائم در افراد، دليل بر بيماري و اختلال نيست، بلکه هدف صرفا شناسايي انواع افسردگي مي باشد و تشخيص بايستي صرفا توسط افراد متخصص صورت گيرد.

 

 

FONT size=4

افسردگی 2

تاریخچه افسردگی



اين اختلال از زمان بابلي ها مورد شناسايي قرار گرفته بود. کلمه ي ""Depression يا افسردگي از عبارت لاتين  Deprimere به معناي در هم فشرده شدن گرفته شده است. از اين رو افسردگي به معناي احساس در هم فشرده شدن روح، غم يا بي ارزشي است. در اواخر قرون وسطي، رهبران مذهبي اروپا بر اين عقيده بودند که افسردگي به واسطه ي نفوذ و تسلط ارواح شيطاني بر انسان به وجود مي آيد. مارتين لوتر، اصلاح طلب مذهبي آلماني نوشت:"تمامي سنگيني روح و ماليخوليا از شيطان سرچشمه مي گيرد". در واقع همين  اصطلاح ماليخوليا  يا ملانکوليا، به افراد افسرده اشاره داشت و چنين افرادي جن زده، شيطاني، ماليخولياي يا ملانکوليک خوانده مي شدند. به همين دليل ساليان دراز افسردگي، با روش هايي مانند شلاق زدن(براي خرج کردن ارواح شيطاني و جن)، حجامت، جن گيري و سال هاي اخير با دوش گرفتن آرامش بخش تحت درمان قرار مي گرفت. در نهايت با کشف داروي ضد افسردگي در دهه ي 60 ميلادي  و تسکين افسردگي با تجويز اين داروها، کم کم روش هاي خرافي برچيده شد.

 احساس افسردگى معمولاً به عنوان «اندوه» و «سوگ یا داغدیدگی» شناخته می‌شوند. یعنى در موقعیتهایى که انتظار می‌رود شادی‌بخش باشد به احساس اندوه ختم می‌شود مثلاً در هواى بارانى، پس از تولد فرزند، پس از نقل‌مکان به یک منزل جدید، منازعه اى که در مصاحبت با دوست و یا همسر به‌وجود می‌آید. اما این احساس اندوه به‌سرعت با از بین رفتن موقعیت برطرف می‌گردد.
 همچنین پس از از دست دادن یکى از نزدیکان، پایان یافتن یک رابطه مهم، معمولاً افراد چیزى را تجربه می‌کنند که سوگ نامیده می‌شود.
 ویژگیها و نشانه‌هاى سوگ با افسردگى مشابه می‌باشد. این دو پدیده کاملاً طبیعى بوده و حتى فقدان آنها در هر فردى ممکن است در درازمدت براى فرد مضر باشد. در هر دو مورد پس از طى فرآیند مربوطه فرد به زندگى عادى خود بر می‌گردد. ولى در عده‌اى از ما این احساس داشتن غم براى زمان بیشترى ادامه پیدا کرده و احتیاج به مراقبتهاى ویژه بهداشتى ضرورت می‌یابد.

 افسردگى کلینیکى در صورت ادامه داشتن می‌تواند منجر به بروز فعالیتهاى خطرناک اجتماعى مثل دست زدن به خودکشى و یا نظایر آن شود و این در واقع اقدامات فورى پزشکى و بهداشتى را طلب می‌کند.

 اختلالات مربوط به افسردگى میلیون‌ها نفر را در سال مبتلا می‌کند. این عده هزینه بسیار سنگینى را بر خود، خانواده، جامعه و سیستم بهداشتى کشورشان تحمیل می‌کنند.

 شواهد به‌دست آمده از علم عصب‌شناسى و ژنتیک و تحقیقات کلینیکى نشان می‌دهد که افسردگى در واقع یک اختلال در مغز می‌باشد. تکنیکهاى تصویربردارى مدرن از مغز روشن ساخته است که در افسردگى مدارهاى عصبى که مسؤول تنظیم افکار، خُلق، فکر کردن، خوابیدن، اشتها و رفتار هستند از حالت طبیعى خارج شده و ارتباطات صحیحى بین این مناطق وجود ندارد. از همین شواهد بدست آمده در به‌دست آوردن داروهاى مناسب استفاده شایانى می‌شود.

افسردگی

افسردگی

                                                                              

افسردگى یکى از رایجترین بیماریهاى روانى است که باعث مراجعه به روانپزشکان، روانشناسان و سایر متخصصان بهداشت روان می‌گردد.
 در هر لحظه از زمان حداقل ١٥ تا ٢٠ درصد افراد بزرگسال جامعه ممکن است عوارض و نشانه‌هاى افسردگى شدید را از خود نشان بدهند و میلیونها نفر در هر لحظه در جهان تحت درمان افسردگى قرار می‌گیرند.

افسردگی یك بیماری اختصاصی نیست بلكه در تماما سنین و همه نژادها، هم در زنان و هم در مردان ظاهر می شود. افسردگی بیماری ساده ای نیست بلكه انواع گوناگون دارد به طوری كه در بعضی افراد به صورت هایی ظاهر می شود كه ما عموماً آنها را افسردگی نمی شناسیم. افسردگی پس از آنكه درمان شد غالباً باز می گردد.

در زبان روزمره براى توصیف افسردگى از احساسات غمگینى، ناکامى، ناامیدى و شاید هم رخوت و بی‌حالى استفاده می‌شود. معمولاً مردم تصور می‌کنند که افراد افسرده تن‌پرور ، خودخواه و یا اهل تمارضند و سعى می‌کنند آنها را با عباراتى همچون «سعى کن خودت را جمع‌وجور کنی» نصیحت نمایند.
 در طول زندگى همه ما دوره‌هاى کوتاه و بلند احساس داشتن غم، عدم خوشحالى و یا نظایر آن خصوصاً در هنگام از دست دادن همسر و یا نزدیکان، هنگام کار و یا از دست دادن کار را تجربه می‌کنیم و همه ما قادر به مقابله با این حوا دث هستیم.



پی نوشت : 

با آرزوی توفیق روز افزون برای همه دوستان فضای مجازی و آرزوی قبولی طاعات و عبادات در این ماه مبارک  . در نظر دارم اگر عمر باقی باشد در چند پست آینده بحث << گسترده افسردگی  >> را هر چند به صورت خلاصه  برای دوستان فضای مجازی تشریح و توضیح دهم .باشد که مفید واقع شود. 

امیدوارم شما دوستان عزیز با حک نظرات سازنده خودتان مرا در پویا تر کردن این بحث یاری فرمائید .

شخصیت شناسی از نیم رخ

 

نیم رخ افراد به ما این امکان را می دهد که در زمانی اندک اطلاعاتی کلی و مناسب از شخصیت افراد به دست آوریم . شخصیت شناسی بر اساس نیم رخ افراد نیازمند مشاهده دقیق و مهارت تشخیص شماست .لازم است اضافه کنم که نباید با استفاده از این روش در مورد کل شخصیت افراد نتیجه گیری کنید لازم است ابتدا اطلاعات کافی در مورد انواع شخصیت ها و تفاوت ها بدست آورید و هنر تلفیق اجزای صورت را با مشاهدات مختلف افزایش دهید تا از طریق چهره خوانی به شناخت مناسبی دست پیدا کنید.در ادامه اجزای مختلف صورت بر اساس مشاهده از نیم رخ را قرار داده ام این اجزا را با مشاهد تصاویر می توانید تلفیق کرده و به شخصیت کلی افراد پی ببرید.

ادامه نوشته

شخصیت شناسی 6

 
چهره شناســـــی

 

بشر در طول قرون متمادی سعی نموده تا با پیوند زدن خصیصه های صورت افراد به ویژگی های شخصیتی، متوجه افکار و درون دیگران شود. با گذشت سال ها علم چهره شناسی نیز گسترش یافته و به شاخه های مختلف تقسیم شده است. مثلا" "متوپوسکپی" علم پی بردن به سیرت و درون آدمی از روی خطوط روی پیشانی است.

"فرنولوژی" علم جمجمه خوانی و مطالعه طرز تشکیل جمجمه میباشد که به بنا نهادن شخصیت و امیال ذاتی و روانی افراد کمک می کند.

"فیزیوگنومی" یا علم چهره شناسی، موضوعی است که ما به آن خواهیم پرداخت. این علم به ما می آموزد که چگونه از روی چهره افراد پی به شخصیت آنها ببریم.

امروزه دانشمندان به چنین علومی، "شبه علوم" اطلاق کرده و بهای زیادی به آن نمی دهند و همانند علومی مانند "طالع بینی" به آنها می نگرند: اثبات نشده ولی بی ضرر. با این وجود هنوز بسیاری از مردم چهره خوانی را راهی مطمئن برای قضاوت در مورد افراد می دانند. چیزی که اهمیت دارد این است که چهره را به صورت کامل و دقیق مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و تا رسیدن به همه حقایق از قضاوت های شتابزده اجتناب کنیم.

اکنون گذری می کنیم بر نکات بنیادین چهره خوانی و چگونگی تشخص شخصیت افراد:

شکل صورت

دراز و کشیده: افرادی که دارای چنین صورتی هستند عموماً دارای صبر و تحمل زیاد بوده و توانایی حل مشکلات در آنها بیشتر است. جذابیت و خوش ترکیب بودن افراد با چنین صورتی نشانگر این است که آنها معمولاً کارهای خود را نیمه تمام رها نکرده و عادت به انجام امور به طور تمام و کمال دارند.

گرد: این شکل دلالت بر امیدواری زنده دلی و انرژی دارد. اینگونه افراد می توانند اتاقی دلگیر و ساکت را به بمبی از خنده و شادی تبدیل کنند.

پهن: اینگونه اشخاص بردبار و مهربان و معمولاً افراد روشنفکری می باشند.

مربعی: طرفدار استقلال فردی و فردگرایی، سخت کوشی برای دستیابی به آرزوها، زیرکی و فعال بودن از ویژگی های این افراد محسوب می شود.

پیشانـــــی

صاف: کسانی که که دارای خطوط در پیشانی نیستند، افرادی اندیشمند و همیشه در حال تفکر می باشند و در تصمیم گیری ها سریع و منطقی عمل می نمایند.

چروکیده: وجود خطوط در سطح پیشانی نشان می دهد که اینگونه افراد به سرعت هیجان زده و احساساتی شده و سریع آشفته و پریشان حال می گردند.

 

 

شخصیت شناسی 5

شخصیت شناسی از روی رنگ چشم ها

 

معمولا انسان ها برای به دست آوردن شناخت بیشتر از دوستان و اطرافیان خود و یا شناخت سطحی از کسانی که برای اولین بار با آنها رو به رو می شوند به گزینه های مختلفی پناه می برند که حدس زدن شخصیت طرف مقابل از روی لباس پوشیدن ،امضا و یا شیوه دست دادن او از جمله این امور است.

شناخت شخصیت افراد از روی رنگ چشم گزینه جدیدی است که در روابط انسانی بی تاثیر نبوده و چنانچه درست به کار رود مشکلات زیادی را حل خواهد کرد . مطلب زیر که توسط یکی از انجمن های اینترنتی عربی منتشر شده است به بررسی انواع رنگ چشم و شخصیت دارندگان آن می پردازد.

رنگ چشم سبز

رنگ چشم سبز نشان دهنده آن است که صاحبان آن شخصیتی قوی و اراده ای بالا دارند. در تصمیم گیری ها، خیلی محکم عمل کرده و تا حدی خود رای و مغرور هستند.این افراد اعتماد به نفس بالایی دارند و در کمک به دیگران سعی می کنند تا آخرین توان خود را مصرف کنند.

رنگ چشم آبی

دارندگان چشم های آبی دارای نگاهی عمیق بوده و شخصیتی حساس و شفاف دارند. این افراد به راحتی فکر و نظر خود را به دیگران تحمیل می کنند و به همین نسبت جرات و شجاعت ویژه ای هم به خرج می زنند. قابل توجه است که بیشتر چشم آبی ها طبیعت و احساساتی هنری و ملموس دارند.


رنگ چشم مشکی

صاحبان چشمان مشکی انسان هایی رویایی هستند که در فضای شاعرانه ای زندگی می کنند و همچنین بسیار دست و دل باز هستند. بسیار سعی می کنند با هر چه دارند به دیگران کمک کنند .این افراد همچنین دارای خلق و خوی اجتماعی و احساسات ظریف هستند.

رنگ چشم قهوه ای

چشم قهوه ای سنبل مهربانی و محبت است و هر چه تیره تر باشد مهر و محبت صاحبش بیشتر است. چشم ای ها بسیار خون سردند و هر چه را که می خواهند به راحتی تصاحب می کنند. چنین به نظر می رسد که این افراد معنای عصبانیت را نمی شناسند و از آرامشی تمام نشدنی بهره مندند.

رنگ چشم خاکستری

صاحبان چشم های خاکستری دو دسته هستند ، یا از شخصیتی آرام و با اعتماد به نفس برخوردارند و یا شخصیتی عصبی و انقلابی دارند و همیشه به دنبال آرامش می گردند ولی در مجموع انسان هایی سرسخت و سنگین دل هستند.

رنگ چشم عسلی

با وجود اینکه چشم عسلی ها انسان هایی خوش قلب هستند ولی با دیگران صریح نیستند. این افراد همیشه به دنبال دوست می گردند. چشم عسلی ها معمولا از کودکی روی پای خود بزرگ شده و دوست ندارند به دیگران تکیه کنند.

 

 

شخصیت شناسی 4

شخصیت شناسی از روی گروه خونی

 

 

بخشی از شخصیت شما در رگهایتان جاریست آیا گروهای خونی می توانند باعث ایجاد یک خصوصیت یا عادت شخصی شوند؟
 شاید بله…شاید هم نه…برای نزدیک شدن به پاسخ این مقاله را بخوانید.اما فراموش نکنید که اتکا به یک مقوله یا دلیل برای قضاوت در مورد اشخاص تنها نوعی ساده لوحی است….


تیپ گرم O گروه خونی

حدود۳۸%مردم جهان دارای گروه خونی +O هستند و ۶% دارای گروه خونی -O

خصوصیات:
 بی پروا،با اراده،مغرور،بخشنده،اجتماعی،با انرژی،برونگرا،رک وصریح،واقع گرا،نمایشی،عمومی، مثبت ، مستقل ، ریسک پذیر ، نا فرمان ،بی اعتبار ،لجوج و خودمحور. به آسانی دوست می شوند و با جریانات همراه شده وبه فرصت ها چنگ می زنند.برای شروع یک پروژه یا شکاریک ایده ونظر صریح هستند.درفعالیت های سازمان یافته خوب عمل می کنند.دربعضی موارد چندان دقیق نیستندواحساسات زیاد و قوی از خود نشان می دهند.ممکن است به سرعت مخالفت عمیق خود را با یک نظر بیان کننداما معمولا این مخالفت پایدار نیست.کارگشایانی سنتی،محرک وکمی لاف زن هستند.
احساسات خود را خیلی نشان می دهنداما در برخورد با دیگر گروهای خونی این بیان اظهارات متغیر است.نوعی ظرافت ذاتی وفطری دارند.شخصیت های اجتماعی وپر زرق و برق هستندمیتوانند در حوادث و بحران ها سازگاری خوبی داشته باشند.لغات و کلمات به آسانی به سراغ آنها می آیند.خجالتی نیستندورک وصریح احساسات درونیشان را فاش می کنند.جاه طلب اند اما گاهی با جزییات سرگرم می شوند.علاقمند به حفظ روابط هستند وخودشان در این زمینه تلاش می کنند .

تیپ سرد گروه خونی A

حدود ۳۴% ازمردم دارای گروه خونی +A هستند و ۶% دارای گروه خون -A

خصوصیات:
 مطیع و  آرام ، دقیق ، دلسوز و غمخوار ، فداکار ،مودب ، درستکار ، وفادار ، احساساتی ، درونگرا و کمی  دستپاچه . حتی در مواقع آشوب و غضب آرام وخون سرد هستند.نسبت به نظرات عمومی حساس اند.اغلب درون گرا هستند دربرخورد با دیگران خجالتی وکمرو هستند یا حتی مریض به نظر می رسند کمی بدبین هستند.برای روابط ارزش قائل بوده ونسبت به دیگران وفادارند.نسبت به تغییرات تردید دارند.دوست داران طبیعت وگریزان از جمعیت وشلوغی هستند.به یک مکان شخصی یا پناهگاه امن ومخفی برای خود نیازمندند.عموما دو دل و غیر قاطع اند.برای حضوردر کارهای تیمی آماده هستند مخصوصا وقتی دستوری به آنها داده شود.علاقه مند به ایجادرابطه نیستندوتلاش چندانی هم برای اینکار نمی کنند

فعال گروه خونی B

حدود ۹% از مردم جهان دارای گروه خونی +B هستند و ۲۵% هم دارای گروه خونی -B

خصوصیات:
 بشاش وخوشرو،خوش بین،فعال،حساس،مهربان،فراموش کار،آشفته،درهم وسازمان نیافته،پرسروصدا،خودپسندوخودبین،پرانرژی وجدی در راه رسیدن به هدف،معمولا جزوبهترین افراد تیم می شوندوافراد تکرویی هستند.اغلب کارها رابا روشهای خودشان انجام می دهندوخود کفا هستند.شخصیتهای ماجراجوودلیر،علاقه مند به داشتن یک راه مشخص ومخصوص،موجوداتی اجتماعی وعلاقه مند به مهمان داری هستند.علاقه به حفظ روابط هستند وخودشان در این زمینه تلاش می کنند

فارغ از مراقبت و بی نیاز از توجه گروه خونی AB

حدود ۴% مردم دارای گروه خونی +AB دارند و ۱% هم گروه خونی -AB

خصوصیات:
 اجتماعی، سخت گیر نیستند ، غمخوار و دلسوز ، دیپلماتیک،اهل گشت وگذار ، خلاق ، غیر قابل پیش بینی ، هنرمند ، انعطاف پذیر ، ترشرو ودرخود!مخلوطی از تضادها ، خجالتی در مقابل بعضی ها ، بی باک و گستاخ با بعضی دیگر، برونگرا و درونگرا،گاهی غیر قابل پیش بینی است وگاهی ظاهرا بسیار آرام  و خونسردبه نظر می رسند.قدرت خلاقه زیادی دارند ، توانا در پیدا کردن مشکلات ودور زدن آنها ، علاقه مند به محیط شهری ، به آسانی خسته می شوند .به نظر می رسد که هر کاری که انجام می دهند از روی اجبار است . هرگزکاری را برای قدردانی انجام نمی دهند . اسرار آمیز بنظر می رسند . در فعالیتهای اجتماعی می توانند هماهنگ ظاهر شوند . علاقه مند به ایجاد رابطه نیستند و تلاش چندانی هم برای این کار نمی کنند .

 

 

 

شخصیت شناسی 3

شخصیت شناسی از روز امضاء

 

 

جالب است بدانید که اکثر خطوطی که به عنوان امضا از دوران نوجوانی انتخاب می شود اولین بار به صورت کاملا تصادفی رسم می گردد
رقابت دانش آموزان مدارس بر سر امضا بسیار جالب است. شاید این موضوع را در دوران تحصیل خودتان تجربه کرده باشید. تعدادی دانش آموز که در گوشه ای از مدرسه یا کلاس ایستاده اند و بر روی یک تکه کاغذ خطوطی را به عنوان امضاء رسم می کنند و آن را به رخ یکدیگر می کشند. معمولا یکی از ملاک های امتیاز در این مرحله سنی دانش آموزان نوجوان در مورد امضا سخت بودن آن است یعنی از نظر آنان امضایی که جعل یا کپی برداری از روی آن برای دیگران مشکل تر باشد امضاء  بهتری است.
 جالب است بدانید که اکثر خطوطی که به عنوان امضا از دوران نوجوانی انتخاب می شود اولین بار به صورت کاملا تصادفی رسم می گردد و همین روانشناسان را به این نتیجه رسانده که احتمال دارد مطالعه بر روی  این خطوط، گوشه ای از شخصیت افراد را آشکار کند. نتایج تحقیقات آنها نیز جالب است:
 کسانی که به طرف عقربه های ساعت امضاء می‌کنند انسان‌های منطقی هستند.
 کسانی که بر عکس عقربه‌های ساعت امضاء می کنند دیر منطق را قبول می‌کنند و بیشتر غیر منطقی هستند.
 کسانی که از خطوط عمودی استفاده می کنند لجاجت و پافشاری در امور دارند.
 کسانی که از خطوط افقی استفاده می کنند انسان‌های منظم هستند.
 کسانی که با فشار امضاء می‌کنند در کودکی سختی کشیده‌اند.
 کسانی که پیچیده امضاء می‌کنند شکاک هستند.
 کسانی که در امضای خود اسم و فامیل می‌نویسند خودشان را در فامیل برتر می دانند.
 کسانی که در امضای خود فامیل می‌نویسند دارای منزلت هستند.
 کسانی که اسم شان را می‌نویسند و روی اسم شان خط می‌زنند شخصیت خود را نشناخته‌اند.
 کسانی که به حالت دایره و بیضی امضاء می‌کنند ، کسانی هستند که می خواهند به قله برسند.
 شما جزو کدام دسته هستید؟

 

 

شخصیت شناسی 2

شخصیت شناسی افراد از روی لباس !!!

 

لباس های تنگ:

افرادی که لباس های تنگ میپوشند عموما افرادی مغرور و زود رنج اند. همچنین افرادی بسیار جذاب هستند.افرادی شایسته و معقول اند.

لباس های گشاد:

افرادی که لباس های گشاد میپوشند افرادی بخشنده هستند به هیچ وجه حسود نبوده و دوستان زیادی دارند. فداکار و صادق نیز هستند.

لباس های تیره:

افرادی که لباس های تیره میپوشند عموما افرادی خودخواه بود و بسیار خونسرد هستند به ندرت عصبانی می شوند و و سلیقه ی خوبی در انتخاب لباس دارند.

لباس های روشن:

افرادی که لباس های روشن میپوشند افرادی فداکار و صادق هستند. افرادی مهربان و شوخ طبع هستند عاشق صلح و صفا و ارامش اند.

سبز:

انتخاب رنگ سبز برای لباس معمولا نشان دهنده آن است که صاحبان آن ,شخصیتی قوی واراده ای بالا دارند .در تصمیم گیری ها خیلی محکم عمل کرده وتا حدی خود رای ومغرورند .این افراد اعتماد به نفس بالایی دارند ودر کمک به دیگران پیشقدم می شوند.

آبی:

اکثر آبی پوشها دارای نگاهی عمیق بوده وشخصیتی حساس وشفاف دارند .این افراد به راحتی فکر ونظر خود را به دیگران منتقل می کنند وبه همین نسبت شجاعت وجرات ویژه ای هم از خودشان نشان می دهند . آنها زندگی را زیبا دیده وبیشترین تلاش را برای استفاده بهینه از آن می کنند.

مشکی:

بیشتر اوقات انتخاب رنگ مشکی نشان دهنده آن است که این افراد انسانهایی رویایی هستند که در فضایی شاعرانه ز ندگی می کنندودر عین حال بسیار دست ودلبازند وتلاش میکنند با هر آنچه دارند به کمک دیگران رفته وگرهی از مشکلات آنها باز کنند.آنها بسیار اجتماعی ظریف وساده پسند هستند.

قهوه ای:

این افراد سمبل مهربانی ومحبت هستند.برخی روان شناسان می گویند رنگ قهوه ای هر چه تیره تر باشد مهر ومحبت صاحبش بیشتر است.این افراد بسیار خونسردند وتقریبا هر چه را می خواهند به راحتی تصاحب می کنندآنها دربدترین شرایط می توانند بهترین تصمیم ها را اتخاذ کنند.

خاکستری:

انتخاب رنگ خاکستری نشان دهنده این نکته است که این افراد معمولا شخصییتی آرام وبا اعتماد به نفس دارند .هر چند روان شناسان میگویند افرادی که دل در گرو رنگ خاکستری دارند , دو دسته هستند : یا از شخصیتی عصبی وانقلابی دارند وهمیشه به دنبادل آرامش می گردند .آنها در مجموع انسانهایی سر سخت وسنگین دل هستند .نفوذ کردی برای همیشه در دلشان جای خواهی داشت.

سفید:

افرادی که لباسهای سفید را دوست دارند انسانهای خوش قلبی هستند وهمیشه به دنبال دوست می گرند.این افراد معمولا از کودکی روی پای خود بزرگ شده ودوست ندارند به دیگران تکیه کنند . در موقعیت های کاری , همیشه در حال ساختن نردبانی برای بالا رفتن از آن هستند , چرا که معتقدند از هر فرصتی باید استفاده کرد.

رنگهای روشن:

انتخاب این نوع رنگها ,نشان دهنده این است که این افراد بشدت سر شار از انرژی مثبت بوده وعشق و بالندگی را به اطراف خود پخش میکنند . دیدار با این افراد ,اگر چه ممکن است همیشه خوشایند نباشد,اما بازگیری انرژی مثبت وسازنده از آنها می تواند بقیه روز را برای شما زیباتر ,دلچسب تر وقابل تحمل تر سازد.

 

 

شخصیت شناسی

شخصیت شناسی از روی حرکات چشمها

 


سطح چشمها: در یک گروه، معمولا فردی که سطح دید چشمانش از سایرین بالاتر است رهبر محسوب میگردد. هنگامی که شما ایستاده باشید و دیگران نشسته قطعا شما را در موضع قدرت قرار میدهد.


مالش چشم: زمانی که فردی چشمش را با انگشت اشاره مالش می دهد نشانگر فریب و نیرنگ می باشد. از آنجایی که فرد میخواهد تماس دیداری را قطع کند بهانه ای بدست می آورد که به این طرف و آن طرف نگاه کند. این حرکت غیر ارادی یک افشاگر حسابی است که فرد دارد دروغ می گوید.

چشم برگرداندن: این معمولا یک علامت مسلم از نیرنگ، گناه و دروغگویی است.

چشمان بسته:هرگاه چشمان یک فرد برای لحظه ای طولانی تر از چشم بر هم زدن متعارف بسته و ابروها نیز برخاسته شود پیام چنین است: "به حرف زدن خود خاتمه بده."

حرکت چشم به سمت بالا: این نشانه غضب و عصبانیت است.

نگاه مختصر به اطراف: این ژستی خجالت گونه و عشوه گرانه است. فرد جسورانه خیره میشود در حالیکه سرش را پایین انداخته و به سمت مخالف کج میکند. اشاره بر کمرویی بی باکانه دارد.

نگاه ممتد: این بی تردید یک نشانه تمایل به آشنایی بیشتر است. شخصی که تماس چشمی برقرار می کند، چشم برگردانده، سپس مجددا به چشمان شما نگاه می کند میگوید: "مایلم با شما بیشتر آشنا شوم"

نگاه خیره شدید: این نشانه خلق تهاجمی، سلطه جویانه و تهدید آمیز است.

چشمک: چشمک یک علامت غرض آلود است. نشانگر آن است که رمز و رازی میان فردی که چشمک میزند و فردی که به او چشمک زده می شود برقرار است.

بالا انداختن همزمان دو ابرو: در میان یک اتاق شلوغ، مفهوم آن کاملا واضح و روشن است: مایلم با شما ملاقات کنم.

بالا انداختن یک ابرو: زمانی که یک ابرو بالا انداخته میشود در حالی که ابرو دیگر پایین باقی میماند مفهومش این است: حرف شما را باور نمیکنم.

ابروهای گره خورده: زمانی که هر دو ابرو به سمت همدیگر کشیده میشود باعث پدید آمدن شیار بین آن دو می شود که دلالت بر اضطراب، درد، ترس و یا آمیزه ای از این هیجانات دارد.

پوشاندن صورت: زمانی که دست بر روی صورت می آید مفهومش چنین است: شوکه شده ام. این ژست بین فرد و موقعیت مزاحم فاصله می اندازد .

 

 

راههای تقویت حافظه

هشت روش موثر در بازسازي حافظه

 

آيا اخيرا فراموش مي کنيد , دسته کليد خود را کجا گذاشته ايد؟ داخل اتاق ميشويد بدون اينکه بدانيد براي چه کاري به آن سمت ميرويد؟
آيا بعد از ريختن چاي در استکان قوري را در يخچال مي گذاريد؟ شماره تلفن منزل خود را فراموش مي کنيد ؟

نگران نباشيد! متخصصان معتقدند که استرس هاي روزمره تا حدي مغز انسان را تحت تاثير قرار مي دهند که کم حافظگي را به وجود مي آورد.

ـ روانشناسان در اين زمينه تو صيه مي کنند که :


١
. موز بهترين دوست حافظه : ويتامين B بهترين تغذيه حافظه است و موز داراي اين منبع غني ميباشد.
٢. مهرباني با خويشتن : انجام کارهاي مورد علاقه مانند خريدن يک شاخه گل , کتاب رمان, ملاقات دوستان قديمي و ........ باعث افزايش ترشح هورمون " دوپامين " مي شود که احساس خوبي را در فرد به وجود مي آورد و اين افزايش تاثير مثبتي بر سلسله اعصاب و آن بخش از مغز که مسوول حافظه است ميگذارد.
٣. قدم بزيند : زنان يا مرداني که درروز به طور مرتب قدم مي زنند بسيار کمتر دچار فراموشي ميشوند . چرا؟ تحقيقات نشان داده است که فعاليت ,ارتباط مغزي را در بخشي که ذهن مسوول حافظه است گسترش مي دهد.
٤. غذاي سس دار نخوريد : بر اساس تحقيقات انجام شده برروي عادات غذايي بيش از ٨ هزار نفر , استفاده از اين نوع سس ها و غذاهاي سويا دارباعث کاهش قدرت حافظه مي شود. علت آن است که يک ماده شيميايي موجود در اين نوع سس ها و سويا که گفته مي شود ضد سرطان و بيماري قلبي است دقيقا عکس اين خواص را در مورد حافظه با خود دارد. با اين حال يک بار خوردن آن در هفته چندان مشکلي ندارد!
٥. خواب به موقع : يک استراحت خوب مغز مي تواند اطلاعات بیشتر و بهتري را به حافظه شما باز گرداند تا مغزي که تمام روز را بدون استراحت گذرانده باشد .
٦. بيشتر به خودتان برسيد : تحقيقات نشان مي دهد افرادي که رژيم هاي غذايي بسيار کم کالري در برنامه روزانه خود دارند نه تنها پروسه اطلاع رساني را بسيار کند انجام مي دهد بلکه از ديگر افراد هم سن و سال خود که اين رژيم را ندارند نيز کمتر قادر به استفاده از حافظه خود مي باشند.
لذا به فکر خود باشيد و رژيم هاي غير موجه را فراموش کنيد.
٧. چاي گياهي بنوشيد : آهن براي عملکرد صحيح حافظه ضروري است و نوشيدني هاي کافئين دار به علت دارا بودن موادي به نام " تانن " ( اسيد تانيک) که ٧٥ درصد آهن موجود در بدن را از بين مي برند باعث اختلال در حافظه می شود .
٨. خوردن قند و شکر مصنوعي را کاهش دهيد : اين امر ممکن است در کاهش وزن به شما کمک کند اما نوشيدن بيش از يک يا دو نوشيدني رژيمي در طول روز حافظه دراز مدت شما را تخريب مي کند . خوشبختانه تاثيرات منفي اين مسئله دائمي نيست و شما به راحتي مي توانيد با قطع مصرف شيريني هاي مصنوعي مجددا حافظه خود را اصلاح کنيد.