اول مهر و بازگشائی مدارس
سعید حدادیان، مداح اهل بیت که از شعرای معاصر نیز به حساب می آید به تازگی شعری بلند در رابطه با سیر تاریخی چند سال گذشته سروده است. او این شعر را به دختر کوچکش تقدیم کرده است که در حال حاضر دانش آموز است. حدادیان در همین رابطه گفت: « دختر کوچکم وقتی نخستین نمره 20 مدرسه خود را گرفته بود من قرار بود آن را امضا کنم. وقتی امضا کردم، یاد دوران گذشته خودم افتادم و این شعر را سرودم. قصد هم بر این بود که آن را در مهر و به مناسبت بازگشایی مدراس را منتشر کنم اما از آنجا که بازگشایی مدارس با هفته دفاع مقدس تقارن داشت انتشار آن را به آستانه روز 13 آبان موکول کردم. ».
لازم به ذکر است به علت طولانی بودن شعر قسمت اول شعر را که مربوط به سالهای مدرسه میباشد به همراه قسمت پایانی شعر را که برای سالهای جنگ تحمیلی سروده شده در این پست آورده شده است .
شوق کودکانه
باز دل تنگ زنگ مدرسه ام
دنگ دنگی که می شود پر و بال
حسرت مشق های ننوشته،
لذت بیست های اول سال
مزه ی تلخ ترکه های انار
مزه ی ترش زال زالک کال
خنکای نسیم اول صبح
پر کشیدن در آسمان خیال
کیف وکفشی که آرزویم بود
نرسیدم به آرزوی محال
هم نوا با اذان صبح شدن
ذکر بی بی و عطر احمد و آل
با سماور چهار قل خواندن
صبح دم شکر قادر متعال
اول صبح، دوری از مادر
زنگ آخر ترانه های وصال
آبرنگی که باز هم گم شد
بین نقاشی از جنوب و شمال
قصه ی جنگ رستم و سهراب
داستان قشنگ رستم و زال
قصه ی بوسه های شیطانی
قصه آن دو مار خوش خط و خال
قصه لاک پشت و مرغابی
می توان پر کشید بی پر وبال
قصه های کلیله و دمنه
مکر روباه و حیله های شغال
و...............
***
ای دل ، ای دل ، دل شکسته مسوز
ای دل ، ای دل ، دل شکسته منال
آسمان از ولایت مولا (ع )
داد سهم مرا تمام و کمال
پدرم نوکر امام حسین(ع )
مادرم عاشق محمد و آل(ص )
یاد آن روضه های هر هفته
عطر عود و تبسم تمثال
با صدای گرفته مرشد
باز می شد همیشه راه وصال
خیمه بچه ها غریبِ غریب
چشمه ی اشک ما زلالِ زلال
در هیاهوی ظهر عاشورا
کشته می داد روضه ی گودال
قصه ی انقلاب و قصه جنگ
کرد خوبان قصه را غربال
سینه سرخان مسجدی رفتند
تا فراسوی آسمان خیال
رنگ دشمن سفید شد چون گچ
روی ظالم سیاه مثل ذغال
دوستانم شهید گم نام اند
نام من شد بسیجی فعال
سال ها رفت و پای درس حساب
کسی از حال ما نکرد سوال!